۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

رقص ساکن






شعر
این مشکل لاینحل
از عمق بالا می خزد
(یا اگر حالی بود، می پرد)
ذوق سنگینش جهان را پس می راند: حرارت کودکانه است، آقا!ء
...
ای که شعر جهاندی به همه جای جهان
ای که شعریدی بر هیکلمان
همانجا که می خواستی، برو!ء
ما برگ نخست رهایی را
مدیون توییم.ء


image: moiramarshall-artist.blogspot.com/

۱ نظر:

مردي كه امام كلاه گيس دوستش را با گلوله زد گفت...

يك حرف نو:

تو هم با اين براهني بازي هات