۱۳۹۱ مرداد ۳۱, سه‌شنبه

کشفیات

دکتر کپی یه برنامه ست مال شبکه من و تو
یه بار دیدم و طبعاً فک کردم دیگه ازاین بدتر نمیشه
بعداً دیدم خودم چقدر تیکه های اون مدلی میاد تو ذهنم. حتی بدتر

۱۳۹۱ مرداد ۲۸, شنبه

در دلجویی بیهُده

دلیلی نداره همه بلاگا از اول یه عالمه مخاطب داشته باشن
ادیسون هم از همینجاها شروع کرد بعداً شد ادیسون

سلکشن

١. دیوث یه کلمه تسلیت نگفت. دِ هِل ویت دِم، مِیتس، دِ هِل ویت دِم. هی ایز نات ایوِن فاکینگ پرزیدنت.


٢.
-فریاد ما مثل خروش دریاست/مرگ بر آمریکا شعار دنیاست
-تونس و مصر و لیبی و هم یمن/آزاد شد از سلطه اهریمن
-بحرین هم پیروزیش تضمین است/ این وعده خدای عالمین است
-این معنی صدور انقلاب است/نقش ستمگران همه بر آب است

-امام همه شعارها:
هر نهضتی در هر کجا با هر نام/از انقلاب ما گرفته الهام



-ما فاتحان قله دانشيم/ مظهر استقامت و پوششيم

پوشش؟

-موضع رسمی نظام این بُود/ قدس فقط آن فلسطین بُود

-استکبار جهانی، این آخرین پیام است/فتنه و جنگ نرمت فقط خیال خام است
-آمریکا، اسرائیل این آخرین پیام است/سپاه اسلامیان آماده قیام است

این قالب رو از شعار های جنبش سبز برداشتن. :D

توضیح




۱۳۹۱ مرداد ۲۴, سه‌شنبه

ساعت های بعد از ناگهان

سختی مرگ خانواده و
جراحت و بیماری و نقص عضو یه طرف

فکر اینکه حالا چه طوری باید زندگی کرد
هم همون طرف

دعا کنیم

ای ملغمه

۱۳۹۱ مرداد ۲۳, دوشنبه

باز فردا می رم

گفتن خون منفی لازمه، خونم به جوش اومد
بلند شدم رفتم دم انتقال خون
70-80 نفر تو صف بودن
از گشادی برگشتم خونه داداشم
بعد تو راه خودمو توجیه می کردم که از من که کسی خون نمی گیره بس که لاغرم

آخه چند سال پیش یه بار با بابام رفته بودم. دکتره اولش که منو دید گفت چی مصرف می کنی؟ من تو عمرم فقط سیگار مصرف کرده بودم. هرچی می گفتم باور نمی کرد. هی می پرسید و سعی می کرد به روش یه دستی این کارو انجام بده. بعد آخرش فشارمو گرفت وزنمو پرسید، گفت وزن و فشارت کمه. نگرفت. منم از اون موقع تصمیم گرفتم دوباره ورزش رو شروع کنم
تا این لحظه غیر از موارد پراکنده از انجام این تصمیم اقدامی مخابره نشده است.

۱۳۹۱ مرداد ۲۲, یکشنبه

تو این شبای قدر

در رابطه با پست قبلی، یه سرزمین جالبی ام وجود داره که البته ربطی به تألمات بنده نداره  ولی سرزمین پاره ایه
ایشون هستن اون سرزمین

ضمناً در مورد دعا خوندن باید گفت که ما دعا می خونیم
شما ام امتحان کنید جواب می ده
واسه خودمون
واسه اونایی که می خوایمشون
واسه اونایی که تو سختی ین هرجوره
واسه اونایی که ازشون خوشمون نمی یاد
این آخری از همه مهمتره

۱۳۹۱ مرداد ۲۱, شنبه

همه ش یه راست بزرگ بود

یک وقتی خوراکم این بود که فیلم اینارو بازی کنم: این آخوندا آقا این آخوندا... سی ساله رو این گرده مردم (محکم میزنه رو گردنش) دارن سواری می کنن و ملت ام که گوساله... صداشون در نمی آد. فقط خوردن بلده. این آخوندارو اینگیلیس آورد تو این مملکت آقا. آخوند بازار مشترک عرب سوسمار خور و اینگیلیسه...

دیروز جلوی تلویزیون نشستم یه آخوندی داشت صحبت می کرد. یهو به یه کشف واقعی رسیدم و با بابام به اشتراک گذاشتم: خداییش تو این سی و چند سال هیچ کاری نکرده ن این آخوندا. فقط خورده ن.

خاتمی چی؟ اون که آخوند نیست.

۱۳۹۱ مرداد ۲۰, جمعه

حاج آقا ناطق بد جور دلش پره

اصلش همینه که می گی... همه شون دنبال پر کردن جیب خودشونن حاج آقا... اونم فیلمشه می گه مَردم مَردم، جفت چهار حاجی... فعلا بیرون باش که ما رفتیم. هه هه هه... مردمو کی میشناسه، تا بیاد اون بالا بشینه جوری دو دستی این دسته های صندلی رو می چسبه که رستم بلندش نکنه حاج آقا؛ راست و چپ ام همه ش یکیه... بعله... اَه، بچه! اینو مگه از آلبرت نگرفتی؟ آبه که همه ش. البته به شما بگم، (صدا به صورت تأکیدی پایین می آید) اصل مشکل خود این ملتنا...

توضیح: «همه اش یک چیز است و همه اش به نظر من جنگ های سیاسی و جنگ قدرت است. به همین دلیل هم می بینید کسی که دیروز از پابرهنه دفاع می کرد و طرفدار مستضعف بود امروز برعکس شده و آنکه دیروز طرفدار سرمایه داری بود امروز طرفدار مستضعفان شده.»

۱۳۹۱ مرداد ۱۸, چهارشنبه

دقایق جنایت

نزدیک ظهر از رختخواب کندم رفتم آن تو دو قاشق فکر کنم
روی دیوار دو دلداده تغازل و تکاشف و تجامع می کردند و کام جان از یکدیگر می ستاندند
شاش بند شده و خجالت زده پریدم بیرون
به قساوتی که نمی خواهم شرح دهم به مادر هر دو سلامی رساندم
و به رقتی که شرح نمی دهم  تکان های آخرشان را خوردند و رفتند جایی که پیش از این بودند
دهنم مزه خون گرفت و حالم گرفته شد
بد آقا، بد